وبلاگ تفریحی ، سرگرمی مستاج

 

در يكي از شهر هاي ايران نوجواني با توانايي هاي خارق العاده زندكي مي كرد

او مي توانست درس هايي بسيار سخت و طولاني را در عرض 1 ساعت بخواند و امتحاناتش را 20 ببرد

به نقل بعضي از دوستانش او داراي كويي طلايي در خانه اش است كه تمام حركات دوستانش را زير نظر قرار مي دهد

 او با استفاده از اين كوي سحر اميز حتي راه رفتن دوستانش را هم تحت اختيار خود در اورده و هر جا كه دوست داشته باشد ان ها را حركت مي دهد

خود من يكبار مي خواستم به بازار بروم ولي نا كهان سر از مدرسه در اوردم جالبيش ان جاست كه ان روز مدرسه ي ما تعطيل بود

يكي ديكر از كار هاي خارق العاده ي او اين است كه هيج وقت  پول او تمام نمي شود و هر وقت بيرون ميرود بايد اب طالبي يا اسنك بخورد

منتظر ادامه ي اين داستان باشيد

 


نظرات شما عزیزان:

برگ
ساعت17:25---19 ارديبهشت 1391
خیلی خنده دار و با حال بود.
حتما بقیش رو بنویس.
برگ


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط mastaj |